فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Keep Out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

وارد نشدن، داخل نشدن

Keep out of my affairs!

در کارهای من دخالت نکن!

Closing the windows will keep the cold out.

بستن پنجره‌ها جلو سرما را می‌گیرد.

phrasal verb

دور نگه داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد keep out

  1. phrasal verb refrain from entering a place or condition
  1. phrasal verb restrain someone or something from entering a place or condition

ارجاع به لغت keep out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «keep out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/keep-out

لغات نزدیک keep out

پیشنهاد بهبود معانی